تمرین سیام: برای معماری انتخاب و بهینهسازی تصمیمهای روزانه خود
اغلب ما در دنیایی زندگی میکنیم که دیگران برایمان ساختهاند. آنها از دانشی به نام معماری انتخاب استفاده میکنند و شرایط محیطی را به گونهای تعیین میکنند و تغییر میدهند تا بتوانند بر تصمیمها و انتخابهای ما تأثیر بگذارند.
شما ممکن است تصور کنید که افراد، محصولات را به خاطر آنچه هستند میخرند، اما حقیقت این است که ما اغلب چیزها را به خاطر جایی که هستند میخریم. برای مثال، کالاهایی که در قفسههای فروشگاه در معرض دید و در دسترس باشند معمولاً بیشتر از سایر کالاها فروخته میشوند.
تصمیمهای روزمره ما توسط دنیای اطرافمان شکل میگیرد. تأثیری که نحوه چیدمان کالاها در قفسههای فروشگاه بر عادتهای خرید ما میگذارند تنها یک مثال است.
طراحی محیط و نحوه بهینهسازی تصمیمهای روزانه خود
اگرچه به نظر میرسد ما در هر لحظه از زندگیمان گزینههای زیادی برای انتخاب کردن داریم و دوست داریم این طور فکر کنیم که همه چیز در کنترل ماست، اما اغلب بر اساس محیطی که در آن قرار داریم تصمیم میگیریم. در واقع، اگر یک زندگی هدفمند نداشته باشیم به راحتی قربانی محیط میشویم.
اگر خوب به تصمیمهای روزانه خودمان دقت کنیم میبینیم که به طور ناخودآگاه بیشتر اوقات انتخابهای آسان و در دسترس را به انتخابهای خوب و سالم ترجیح میدهیم. برای مثال همه ما میدانیم که آب سالمتر از نوشابه و در نتیجه، انتخاب بهتری است اما اگر یک لیوان نوشابه کنار شما روی میز کارتان باشد حاضر هستید نوشابه را نادیده بگیرید و برای نوشیدن یک لیوان آب از جای خود بلند شوید و به آشپزخانه بروید؟
اگر به جای نوشابه، لیوان آب جلوی چشمتان و در دسترس باشد تصمیمگیری درست، آسانتر میشود.
چیزی باید در قفسه به راحتی به چشم بیاید. گزینهای باید بسیار چشمگیر و برجسته باشد. این نه تنها در فروشگاهها، بلکه تقریباً در هر بخش از زندگی ما صادق است.
طراحی محیط مهم است و خبر خوب این است که ما خودمان میتوانیم فضای زندگی و محیط کارمان را طوری طراحی کنیم که تصمیمگیری درست برایمان آسان شود.
شاید سالهاست در دنیایی زندگی میکنیم که دیگران برایمان طراحی کردهاند ولی ما میتوانیم خودمان، کنترل محیط پیرامونمان را به دست بگیریم و معمار زندگی خودمان باشیم.
چطور محیط خودمان را به شکل هدفمند طراحی کنیم؟
ما مجبور نیستیم به شرایطی که دیگران میخواهند بر ما تحمیل کنند رضایت بدهیم. ما به جای اینکه صرفاً یک مصرف کننده باشیم میتوانیم یک تصمیم مهم و آگاهانه برای زندگیمان بگیریم و طراح دنیای خودمان باشیم.
برای این کار میتوانیم از روش جایگزین کردن استفاده کنیم. به این معنی که نیاز داریم با دقت به اطراف خودمان نگاه کنیم و ببینیم چه چیزهایی ناخواسته سر راه زندگی ما قرار گرفتهاند تا بتوانیم انتخابهای آگاهانه را جایگزین آنها کنیم.
- برای مثال اگر هر شب گوشی خودتان را کنار تختتان میگذارید، استفاده از شبکههای اجتماعی به محض بیدار شدن احتمالاً یک تصمیم ناخواسته است.
- اگر وارد اتاق نشیمن شوید و کاناپهها و صندلیهایتان همگی رو به تلویزیون باشند، تماشای تلویزیون احتمالاً یک تصمیم ناخواسته است.
البته تصمیمهای ناخواسته میتوانند مثبت و سالم هم باشند:
- برای مثال اگر در محل کار خودتان یک دمبل در کنار میز شما باشد، احتمالاً تصمیم ناخواسته شما انجام حرکات جلو بازو با دمبل خواهد بود.
- اگر در طول روز یک بطری آب همراه خودتان داشته باشید، به احتمال زیاد نوشیدن آب به جای نوشابه یک تصمیم ناخواسته است.
- اگر نخ دندان را در مکانی قرار دهید که به راحتی دیده شود (مثلاً کنار مسواکِ خودتان)، احتمالاً نخ دندان یک تصمیم ناخواسته است.
این مهم است که بدانید شما میتوانید معمار انتخابهای خودتان باشید.
چطور تصمیمهای روزانه خودمان را بهینهسازی کنیم؟
در اینجا چند استراتژی وجود دارد که میتواند مفید باشد:
سادگی. هنگامیکه دائماً توسط صداهای مزاحم احاطه شدهایم، تمرکز روی یک چیز دشوار است. وقتی آشپزخانه ما پر از غذاهای ناسالم است، سالم غذا خوردن دشوارتر میشود. زمانی که تبهای متعددی را در مرورگر خودمان باز میکنیم، تمرکز بر خواندن یک پست وبلاگ به کار سختی بدل میشود. انجام چند کار همزمان باعث میشود به سختی بتوانیم همه توجه خودمان را بـه هدفِ اصلی و مهمی کـه انتخاب کردهایم معطوف کنیم. سادگی یعنی حذف گزینههای اضافی برای اینکه بتوانیم تصمیمگیری را بهینه و آسانتر کنیم.
نشانههای دیداری: در فروشگاه، قرار دادن کالاها در قفسهها به شکلی که بیشتر در معرض دید باشند احتمال خرید آنها را افزایش میدهد. بیرون از فروشگاه و در زندگی روزانه خودمان نیز میتوانیم از این روش برای ساختن محیطی استفاده کنیم که در آن انتخابها و اقدامات ما به کمک نشانههای دیداری در جهت درست راهبری و هدایت شوند. نشانههای دیداری، به روشی ملایم و نه اجباری یا مستقیم، ما را تشویق و ترغیب میکنند تا بهترین و سالمترین تصمیم را بگیریم.
طراحی شده برای شما در مقابل طراحی شده توسط شما. انتخابهای ناخواسته ذاتاً بد نیستند، اما کل دنیا همسو با اهدافی که ما در ذهن داریم طراحی نشده است. در واقع، اهدافِ بسیاری از شرکتها مستقیماً با اهدافِ شما در حال رقابت هستند. یک شرکت مواد غذایی ممکن است از شما بخواهد که بسته چیپس آنها را بخرید، در حالی که شما میخواهید وزن کم کنید و سبک زندگی سالمتری داشته باشید؛ بنابراین، باید مراقب گزینههایی باشیم که سعی میکنند خودشان را به عنوان انتخابِ بهینه و مفید جا بزنند.
ما میتوانیم به جای پذیرشِ زندگی استانداری که به ما تحويل داده شده یا تحمیل شده، خودمان زندگیمان را طراحی کنیم. همه چیز را زیر سؤال ببرید. این کار زمینهای را برای شما فراهم میکند تا محیط خودتان را اصلاح و بهینهسازی کنید و تغییر بدهید تا جایی که بالاخره با چیزی که از زندگی میخواهید مطابقت پیدا کند و همسو شود.
بله دنیای اطراف شما عادتها و انتخابهای شما را شکل میدهد، اما نکته مهمی وجود دارد که باید به آن توجه کنید؛ در وهله اول یک نفر باید این دنیا را برای شما شکل میداد و حالا، این کار میتواند آگاهانه و توسط شما انجام شود.
به یاد داشته باشید که خواندن مطلب کافی نیست. برای به دست آوردن بهترین نتایج، باید هر چیزی را که در این مطلب یاد میگیرید، به صورت عملی تمرین کنید. تمرین، بخش مهمی از یادگیری بهینهسازی تصمیمهای روزانه خود است. تمرین، بخش مهمی از یادگیری عشق به خود است.
منابع:
آخرین تمرینات