تمرین سی و ششم: برای غلبه بر شک و تردید به خود
شک و تردید به خود احساس عدم اعتماد به تواناییها و تصمیمات خود است.
وقتی میخواهیم کاری را انجام بدهیم این احتمال وجود دارد که گاهی اوقات درگير يک جور مسابقه کشتی با خودمان شویم و صدایی در سرمان، ما را مجبور میکند که برخلاف خواسته خودمان عمل کنیم.
اگه گند بزنی چی؟ ممکنه آبروریزی بشه. مردم چی میگن. بهتره خودت رو گول نزنی. تو به اندازه کافی باهوش و بااستعداد نیستی. تو به اندازه کافی تجربه و توانایی نداری.
شک و تردید به خود جزء لاینفکی از تجربه انسان است و ما را از خطرات دور نگه میدارد؛ اما اگر ترس به این شک و تردید دامن بزند میتواند ما را به سمت محتاط بودن سوق دهد و فرصت کمک کردن به خودمان و دیگران را از ما بگیرد.
از ونگوگ نقل شده که: «وقتی صدایی را در درون خود میشنوید که میگوید «نمیتوانی نقاشی کنی»، با تمام قوا نقاشی کن تا آن صدا خاموش شود.»
با وجود آنکه هیچ یک از ما از شک و تردید به خود مصون نیستیم، همگی این توانایی را داریم که به آن اجازه ندهیم تصمیماتمان را کنترل کند، ما را ساکت نگه دارد و به زندگیمان شکل بدهد.
بنابراین، هدف ما این نیست که شک و تردید به خود را کنار بگذاریم یا نابودش کنیم. ما میخواهیم یاد بگیریم چطور بر آن غلبه کنیم و قدرت را پس بگیریم.
غلبه بر شک و تردید به خود چه روشهایی دارد؟
در اینجا روشهایی وجود دارد که میتوانید آنها را امتحان کنید:
بپذیرید که شک و تردید، بخشی از انسان بودن است. همانطور که در مورد چیزهایی که دوست دارید در زندگی خود به دست آورید یا تغییر دهید فکر میکنید، فقط بدانید که شک به خود وجود دارد تا از شما در برابر احساسِ تحقیر ناشی از شکست محافظت کند. در این مرحله، پیروی از توصیهها و انجام تمرینات شفقت به خود به ما کمک میکند تا با خودمان مهربان باشیم. بهترین کاری که لازم است انجام دهید این است که با منتقد درون خودتان دوست شوید. فقط در این صورت است که میتوانید بفهمید آن فقط سعی دارد از شما مراقبت کند و شما را از شکست خوردن و تحقیر شدن در امان نگه دارد. اگر شک و تردید به خود را به عنوان بخش ذاتی و جداناپذیر از تجربه انسانی بپذیریم، این توانایی را به دست میآوریم تا بر آن غلبه کنیم و قدرت را پس بگیریم. ما انسان هستیم. اشتباه میکنیم. به خودمان شک میکنیم. مهم این است که فکر کنیم بعدش چه باید کرد.
به شکهای خودتان شک کنید. شکهای شما حقیقت نیستند. بلکه داستانهای ترسناکی هستند که خودتان درباره اینکه چه جور آدمی هستید، چه ارزشی دارید و چه چیزی میتوانید به دست آورید، میسازید. در واقع، بیشتر اوقات آنها دقیقاً برعکس هستند؛ بنابراین، دفعه بعد که به خودتان شک کردید این فکر را به چالش بکشید: به شک و تردید خود شک کنید! از خودتان بپرسید: اگر برعکس چیزی که فکر میکنم درست باشد چی؟ اگر در واقع برای یک نقش بزرگتر آماده باشم چی؟ اگر چیزهای لازم برای ایجاد کسب و کار دلخواهم را داشته باشم چی؟ اگر آنچه میخواهم بگویم مهم باشد چی؟ اگر برای دنبال کردن این هدف به اندازه کافی با استعداد و شایسته باشم چی؟
برای منتقد درون خود یک اسم در نظر بگیرید. اغلب اوقات، ما شک و تردیدهای خود را توسط صدای «منتقد درونی» خود میشنویم. آن دائماً عیبهایتان را به شما یادآوری میکند، لیاقت و شایستگی شما را زیر سؤال میبرد و همیشه به شما نصیحت و اصرار میکند که بدون خطر و با احتياط کار کنيد. به این دلیل که همواره نمیتوانید آن را ساکت کنید بهتر است برایش نامی بگذارید و از این طریق، قدرتش را کاهش دهید. این روش به شما کمک میکند بین هویت خودتان و ترسها و تردیدهایتان تفاوت قائل شوید. نامی را انتخاب کنید که به بهترین شکل ممکن، توصیفکننده آن بخشِ هراسان و نگرانتان باشد که از شما میخواهد کوچک و در امان بمانید. حتی ممکن است دوست داشته باشید یک نامه کوتاه برایش بنویسید و بگویید که از این به بعد خودتان مسئول زندگیتان هستید و دیگر اجازه نخواهید داد به جای شما تصمیم بگیرد و عمل کند. برای مثال میتوانید با این جمله شروع کنید: «آوا جانم. دوستِ شکاکم. وقتشه با هم صحبت کنيم…»
رسالتِ شما باید فراتر از ترسهایتان باشد. چرا نظر و باور خودتان را بیان میکنید و خطر بدتر شدن وضعیت موجود و ناراحت کردن دیگران یا طرد شدن را به جان میخرید؟ چرا آبرو و اعتبار خود را به خطر میاندازید؟ چرا میخواهید ريسک کنید و به فکر تحقق رؤیاهایتان هستید؟ تنها زمانی میتوانید شجاعت لازم برای گام برداشتن و عبور از شکها و تردیدهایتان را به دست بیاورید که یک «هدف یا دلیل» بزرگ داشته باشید. شما باید بتوانید پاسخ روشن و قانع کنندهای برای این سؤال پیدا کنید که «به خاطر چه چیزی میخواهم شجاع باشم». انجام این کار کمک میکند تا بفهمید چرا باید علیرغم شک و تردیدتان دست به اقدام بزنید. شما به روشنی متوجه میشوید که خطر پیروی از ترس و تردیدهایت بیشتر است چون روزی فرا میرسد که به گذشته خودتان فکر میکنید و از خودتان میپرسید: «چرا امتحانش نکردم.» اگر شک و تردید به خود کنترل امور را به دست بگیرد، برای ما نتیجهای جز رنجش و پشیمانی به همراه نخواهد داشت.
قبیله خودتان را بسازید. شما قبیله خود را شکل میدهید و قبیلهتان به شما شکل میدهد. رسیدن به قدرت و تسلط یافتن بر زندگی خود، یک تلاش انفرادی نیست. وقتی اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که بهترینهای شما را کشف میکنند و باعث تقویت تفکرتان میشوند، شما میتوانید کارهای بهتر و بیشتری انجام دهید. آدمهایی که با آنها معاشرت میکنید یا به شک و تردید شما دامن میزنند یا عزت نفس شما را افزایش میدهند؛ بنابراین اگر آماده ایجاد تغییر یا فرصتی هستید، مطمئن شوید که اطراف خود را با افرادی احاطه کردهاید که به شما کمک میکنند تا علیرغم ترسها و تردیدهایتان، همچنان در مسیر بمانید.
بايد به طور روزانه شجاعت را تمرين بدهید. هیچ میانبر و ترفند جادویی یک مرحلهای برای غلبه بر شک و تردید به خود و ایجاد اعتماد به نفس وجود ندارد. اعتماد به نفس ما، با داشتن شهامت برای اقدام علیرغم ترسها و تردیدهایمان، افزایش پیدا میکند. برداشتن قدمهای کوچک تغییرات چشمگیری ایجاد میکند که ماندگار هستند. شجاعت را مانند یک عضله بدانید. هر چه قدمهای بیشتری بردارید و اقدامات بیشتری انجام دهید، شجاعتر میشوید؛ اما شما باید مایل باشید که هر روز شجاعت را آموزش و تمرین دهید. بهترین راه این است که با هر مشکل یا فرصتی که روبرو میشوید از خودتان بپرسید: «اگر شجاع بودم چه میکردم؟» وقتی تردیدهایتان از شما میخواهند که هیچ اقدامی انجام ندهید تا در امان بمانید، از آنها برای اینکه از شما مراقبت میکنند تشکر کنید، سپس به آنها بگویید که شما اینجا نیستید تا یک زندگی امن داشته باشید، شما اینجا هستید تا تمام تلاشتان را بکنید و بزرگترین و بهترین زندگی را که میتوانید، برای خودتان بسازید. سپس دست خود را روی قلبتان بگذارید، موفقیت خود را تصور کنید، یک نفس عمیق و طولانی بکشید و فقط کارتان را انجام بدهید. هر بار که در حضور شک و تردیدِ خود اقدامی انجام میدهید، آن را تضعیف کرده و قدرت خودتان را تقویت میکنید.
به یاد داشته باشید که خواندن مطلب کافی نیست. برای به دست آوردن بهترین نتایج، باید هر چیزی را که در این مطلب یاد میگیرید، به صورت عملی تمرین کنید. تمرین، بخش مهمی از یادگیری غلبه بر شک و تردید به خود است. تمرین، بخش مهمی از یادگیری عشق به خود است.
منبع:
آخرین تمرینات